آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرابیوفا حالا که من افتادهام از پا چرانوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدیسنگدل این زودتر میخواستی حالا چراعمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیستمن که یک امروز مهمان توام فردا چرانازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایمدیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چراوه که با این عمرهای کوته بیاعتباراین همه غافل شدن از چون منی شیدا چراشور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بودای لب شیرین جواب تلخ سربالا چراای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفتاینقدر با بخت خوابآلود من لالا چراآسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکنددر شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرادر خزان هجر گل ای بلبل طبع حزینخامشی شرط وفاداری بود غوغا چراشهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفراین سفر راه قیامت میروی تنهاچراشهریار بخوانید, ...ادامه مطلب
#ضرب_المثل#حالا_نوبت_رقصیدن,_من_استاین ضرب المثل را در مورد افرادی بیان می كنند كه كارهای بی موقع انجام می دهند.آورده اند كه ...خری و شتری دور از آبادی به آزادی می زیستند. نیمه شبی در حال چریدن خوشحال , ...ادامه مطلب