کوچه

متن مرتبط با «خیال» در سایت کوچه نوشته شده است

خیال

  • درخیالات خودم،درزیربارانی که نیست...می رسم باتوبه خانه،ازخیابانی که نیست... می نشینی روبرویم،خستگی درمی کنی...چای می ریزم برایت،توی فنجانی که نیست...بازمی خندی ومی پرسی:که حالت بهتراست؟! بازمی خندم، که خیلی،گرچه، می دانی که نیست...شعرمی خوانم برایت،واژه هاگل می کنند!!!یاس ومریم می گذارم،توی گلدانی که نیست...چشم می دوزم به چشمت،می شودآیاکمی،دست هایم رابگیری،بین دستانی که نیست...وقت رفتن می شود،بابغض می گویم: نرو...پشت پایت اشک می ریزم،روی ایوانی که نیست...می روی وخانه،لبریزازنبودنت می شود...بازتنها می شوم،بایادمهمانی که نیست...!بعدتواین کارهرروزمن است!!!باوراین که نباشی،کارآسانی که نیست...!زندگانی گاه به کام است وبس است...زندگانی گاه به نام است وبس است...زندگانی گاه به دام است وبس است...چه به کام وچه به نام وچه به دام،زندگانی معرکه ی همت ماست...زندگانی می گذرد...زندگانی گاه به نان است وکفایت بکند...زندگانی گاه به جان است وجفایت بکند...زندگانی گاه به آن است ورهایت بکند...چه به نانوچه به جانوچه به آن،زندگی می گذرد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها