نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد. تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم. کوچه...
راه مدرسه
تاريخ : چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ | 21:18 | نویسنده : بحرانی زاده
بازهم موی مرا مادرم شانه زده
روی پیراهن من نقش پروانه زده
مادرم داده به من کیف زیبای مرا
هست امروز قشنگ همه چیزوهمه جا
پدرم باز مرا می سپارد به خدا
می کشد برسرمن دست پرمهرش را
روی لب های همه خنده مهمان شده است
موقع کوچه...