ضرب المثل

ساخت وبلاگ

#بهتراست بروی گردوبازی کنی

درمورداشخاصی بکارمی رودکه لیاقت وتجربه کافی برای انجام دادن کاری را ندارند.

می گویند  روزی ليلی و مجنون با هم قرار می گذارند ليلی برای مجنون پيغام فرستاد كه انگار خيلی دوست داری مرا ببينی؟
اگر نيمه شب بيایی بيرون شهر كنار فلان باغ من هم ميایم تا ببينمت مجنون كه شيفته دیدار ليلی
بود چندين ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست.
ولی مدتی كه گذشت خوابش برد . نيمه شب ليلی آمد و وقتی مجنون را در خواب عميق ديد از كيسه ای كه به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و در جيب های مجنون ریخت و رفت.
مجنون وقتی چشم باز كرد خورشيد طلوع كرده بود آهی كشيد و گفت ای دل غافل يار آمد و ما در خواب بوديم و افسرده
و پریشان به شهر بازگشت.در راه يكی از دوستانش اورا ديد و پرسيد چرا اينقدر ناراحتی ؟ وقتی جريان
راشنيد با خوشحالی گفت اين كه عالی است چون نشانه اين است که ليلی به دو دليل تو را خيلی دوست دارد.
دليل اول اينكه خواب بودی و بيدارت نكرده به طور حتم به خودش گفته این عزيز دل من كه تو خواب نازاست چرا بيدارش كنم و دليل دوم اينكه وقتی بيدار می شوی گرسنه ایی وليلی طاقت اين را نداشته پس برایت گردو گذاشته تا بخوری.

مجنون :
سری تكان داد و گفت نه لیلی می خواسته بگوید تو عاشق نيستی اگه عاشق بودی كه خوابت نمی برد تو را چه به عاشقی.
تو بهتراست بروی گردو بازی كنی.

 

کوچه...
ما را در سایت کوچه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ganjinehyeadab بازدید : 121 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 17:06